ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

سیاسی فرهنگی اجتماعی

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

سیاسی فرهنگی اجتماعی

برای کشیشی که خود را آتش زد

 
اگر خدا بخواهد

 ابرهه می سوزد در  فلوریدا

و آب می پاشد بر سر آتش

حالا از ونکور تا کشمیر

مردم به خیابان ریخته اند

کشیش بی کششی بودی

آقای جونز!

بدان خیال که سوزد کتاب در آتش

دوباره ابرهه ای ریخت آب در آتش

کشیش بی کششی بودی که فکر می کردی

آفتاب را می توان سوزاند

و ذره بین گرفتی 

تا پشت دست خورشید را بسوزانی

خیال کردی قرآن پاک سوختنی ست

خیال کردی اگر آفتاب در آتش...

کشیش بی کششی بودی که کبریت کشیدی بر خودت

الا برادر شیخ النجد

کشیش بی کشش! از کوشش تو و ابلیس

تو را نصیب چه شد؟ جز عذاب در آتش

همراه ریش و ریشه ی تو

سبیل خنده دار تو هم  سوخت

چرا که:

چراغ از آن خدا بود و پف از آن تو،

 شد

دعای سوختگان مستجاب در آتش

پیش از تو نیز

برادران حاتم طائی

رفتند و

پاشیدند و

دود شدند

درون چشمه ی زمزم چه می کنی استاد!

بهوش باش نپاشی شراب در آتش

کشیش بی کششی هستی

رانده از کلیسا و

مانده از معبد

کتاب کفر به کف داری این نه انجیل است

برو به دشمنی این کتاب در آتش

حمالة الحطب شده ای آقای جونز!

می بینی چه راحت شاعران سبیل تو را دود می دهند

تنها در کتاب رکوردها

احمق ترین شدی

تنها دنیا به تو خندید

و شاعری سرود:

نصیب نیست تو را جز همین که هیمه شوی

تو کم ز هیزم خشکی، بخواب در آتش!

بخواب آقای جونز!

پماد سوختگی فردا

از تل آویو خواهد رسید!

                     ۲۳ شهریور ۱۳۸۹- دهلی

 نقل از وبلاگ شاعر پرآوازه علیرضا قزوه

اندر احوالات دکتر احمد فردید

ایضا:

در دوره بصیرت ویژه اساتید بسیجی دانشگاههای استانهای آذربایجانشرقی - آدربایجانغربی - زنجان و اردبیل که از تاریخ ۲۱/۰۶/۸۹ بمدت سه روز در دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز برگزار گردید استاد گرامی آقای احمد حسین شریفی اندر احوالات مرحوم فقید دکتر احمد فردید مطالبی را ایراد فرمودند لذا حیفم آمد وبلاگ من خالی از یاد و خاطره آن فیلسوف گرانمایه باشد شاید دوستان گرامی بخواهند با اندیشه های آن استاد فقید آشنا شوند متن زیر در این راستا مفید خواهد بود:

در سالمرگ دکتر سید احمدفردید

وحید یامین پور، معاون پژوهشی دانشکده خبر


«امام خمینی فقید از نوادر تاریخ بود که با انقلاب اسلامی،‌نخستین تزلزل را در بنیان غربزدگی ایجاد کرد، اما این بحران همچنان ادامه دارد. از این رو مبارزه بی سابقه با غربزدگی باید تا ظهور مهدی موعود که پایان بحران غربزدگی است ادامه یابد.»

این جمله ایست که از مرحوم سید احمد فردید پس از رحلت حضرت امام (ره) نقل می کنند. این جمله به روشنی بیانگر دغدغه اصلی اوست: «غربزدگی». غربزدگی در تفکر فردید البته بیش از گرایش های ظاهری به مظاهر غرب یا تجددزدگی ظاهری معنا می شود. این عبارت حکایت از نوعی تغییر در بنیان های فکری و فرهنگی عالمی است که فردید معتقد بود تمامی کره خاکی را فراگرفته است. تبیین فردید از هویت تاریخی تبیینی عرفانی و علم الاسمائی است و همین بیان، بیش از هرچیز دیگر نقطه آغاز سوءبرداشت های فلسفی از تفکر اوست.


سید احمد فردید بی تردید یکی از اثرگذارترین متفکران ایرانی در صد سال اخیر بوده است. بسیاری از اندیشمندان مشهوری که در سی-چهل سال اخیر در رابطه با مساله غرب،شئون مدرنیته و هویت حرفی برای گفتن داشته اند متاثر از نگاه عمیق و نافذ او بوده اند. حلقه های بحثی که در سالهای دهه چهل و پنجاه شمسی با محوریت سید احمد فردید تشکیل می شده و کانون تولید و انتشار حکمت و فرهنگ بشمار می رفته، مشهور است. حتی کسانی مانند مرحوم جلال آل احمد، داریوش شایگان، سید حسین نصر و داریوش آشوری که بیش و کم فاصله های معرفتی با ایشان پیدا کرده اند هم از آن جلسات به عنوان محافلی اثرگذار و درس آموز یاد می کنند.

مرحوم دکتر سید احمد فردید فیلسوفی عجیب و منحصر بفرد بوده است. یکی از وجوه این برجستگی، تسلط همزمان او بر بیش از 8 زبان باستانی و زنده دنیا، علاوه بر تبحرش در فلسفه، عرفان و علوم دینی است. سخن گفتن از برخی وجوه اندیشه او علاوه بر سختی بسیار، قطعا در این مقاله نمی گنجد. از آنجا که استاد تقریباً هیچ اثر مکتوبی از خود باقی نگذاشته اند راهی جز مراجعه به آثار شاگردان فاضلشان باقی نمی ماند. سخن گفتن در باب شاگردان فردید نیز به نوبه ی خود چالش انگیز است،‌ ولی در این مجال منظور ما از شاگرد، لزوماً کسانی نیستند که بطور مستقیم از او فلسفه فرا گرفته اند، بلکه چنانچه او را آموزگار تفکری بدانیم که تذکار هویت حقیقی ایرانی اسلامی را رسالت خویش دانسته است و از غربزدگی پرهیز داده است، بسیاری حتی پس از فوت او در دایره شاگردان او قرار می گیرند؛ کما اینکه در سالهای اخیر بطور فزاینده ای تفکر فردید رونق قابل ملاحظه ای در محافل دانشگاهی یافته است و بیش از پیش از او یاد می شود. د00با ااین تفاصی در میان متاسیان به تفکر فردید برخی مشهورترند:

1- سید عباس معارف؛ که مانند استادش همزمان در چندین رشته مانند حقوق، فیزیک، موسیقی، شعر و البته فلسفه و عرفان متبحر و در تمامی زمینه های یادشده دارای آثار ارزشمندیست. استاد معارف، پنج سال پیش در سن 48 سالگی درگذشت. کتاب «حکمت انسی» اثر مرحوم معارف را می توان یکی از بهترین کتابها در بازخوانی افکار استاد فردید دانست.

2- دکتر محمد مددپور؛ که شرکت در کلاسهای استاد فردید، او را از رشته بازرگانی به فلسفه کشاند. او دکترای فلسفه خود را از دانشگاه هایدلبرگ آلمان(همانجایی که استادش فلسفه خوانده بود) دریافت کرد. از دکتر مددپور آثار بسیار گرانبهایی در فلسفه و حکمت هنر، تاریخ فرهنگ و اندیشه معاصر بجای مانده است. کتاب«دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان» که یکی از آخرین آثار دکترمددپور است را می توان تقریر درسهای مرحوم فردید دانست. دکترمحمد مددپور، دو سال پیش در 50 سالگی درگذشتند.


3- شهیدسیدمرتضی آوینی؛ که بطور محسوسی تحت تاثیر اندیشه های استاد فردید بوده اند و در مقالات فوق العاده ارزشمندشان در نقد شئون مختلف مدرنیته از سبک و نظرگاههای ایشان استفاده بسیار برده اند. کتابهای رستاخیز جان، فردایی دیگر، توسعه و مبانی تمدن غرب و حلزونهای خانه بدوش از دقیقترین و خواندنی ترین کتابهای سید شهیدان اهل قلم است. هرچند ایشان هیچگاه از نزدیک با مرحوم فردید حشرونشر نداشتند ولی در جریان شناسی فکری و فرهنگی باید ایشان را در این دسته قرار داد. البته برخی سید مرتضی آوینی را در رهایی از ظلمت اندیشه ها و کشف حقیقت رستگارتر از فردید می دانند(مراجعه کنید به مقدمه مرحوم مددپور در کتاب "دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان"). آوینی در سن 46 سالگی در فکه به شهادت رسید.

4- اما مشهورترین شاگرد سید احمد فردید که خود در حال حاضر بر قله حکمت، تفکر و فرهنگ ایران نشسته است، دکتر رضا داوری اردکانی است. شهید آوینی از ایشان به عنوان «حکیم گرانقدر معاصر» یاد می کند و هابرماس هنگام ترک ایران از او به عنوان تنها فیلسوف ایرانی نام می برد. دکتر رضا داوری هرچند بی تردید متاثر از اندیشه های استاد خویش است ولی در تفلسف استقلال تام دارد و کتابهای او نظیر بحران فلسفه، ما و راه دشوار تجدد، درباره غرب، فرهنگ خرد آزادی، درباره علم و ... از ارزشمندترین و عمیقترین کتابهای منتشر شده در چندین سال اخیر راجع به مباحث سنت و تجدد است. او بیش از 40 سال است که استاد فلسفه دانشگاه تهران است.

هم مرحوم استاد فردید و هم تمامی شاگردانش سالهاست مورد کینه توزی، دشمنی و حتی هتاکیهای چهره های لیبرال و خصوصا پوزیتویستهای پوپری هستند. بسیاری علناً و بطور برنامه ریزی شده به تخریب مرحوم استاد فردید و شاگردانش پرداخته اند.ناسپاسانی که با ژستهایی کاملا غیر علمی اساتیدی چون دکتر رضا داوری را به تئوریزه کردن خشونت و فاشیسم متهم می کنند. حتی مدتی پس از روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد، شبکه ماهواره ای هما مصاحبه ای را از سروش پخش کرد که در آن دولت نهم را «خشونت برآمده از آستین سید احمد فردید، و تئوریهای محقق شده او» دانست!

به هرحال در چند سال اخیر روزبروز به مشتاقان آشنایی با این فیلسوف گرانمایه افزوده می شود. علاوه متفکران یادشده بسیاری دیگر چون: دکتر محمد رجبی، دکتر پازوکی، دکتر ریخته گران، دکتر بنی اردلان، دکتر علیزاده ، دکتر جوزی و... که همگی از اساتید مطرح فلسفه در دانشگاههای تهران هستند، در محضر مرحوم دکترسیداحمدفردید درس آموخته اند.

و اما:

  توضیح :

بر من ایراد نگیرید ِ نگوئید منحرف شده است نگوئید این سنگ قبرها به چه دردمان میخوره میخواستم به زبان بی زبانی به دوستان عزیز ـ چپ وراست - ارزشی و اصلاح طلب - همه و همه و همه بگویم که همه میمیرند و کل نفس ذائقه الموت و .....

همه میمیرند نه!!!!!!!!!!!!

ببینید:

متن سنگ قبر کوروش کبیر

 

 

ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی

میدانم خواهی آمد

من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم

بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر

 

متن سنگ قبر پروین اعتصامی

 

آنکه خاک سیه اش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

 

متن سنگ قبر فروغ فرخزاد

 

 

من از نهایت شب حرف میزنم

من از نهایت تاریکی

واز نهایت شب حرف می زنم

اگر به خانه من آمدی برای من م

ای مهربان چراغ بیارو یک دریچه

که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

 

متن سنگ قبر فریدون مشیری

 


 

سفر تن را تا خاک تماشا کردی

سفر جان را از خاک به افلاک ببین

گر مرا می جویی

سبزه ها را دریاب با درختان بنشین

 

متن سنگ قبر فردین

 


 

بر تربت پاکت بنشینم غمناک

کوهی زهنر خفته بینم در خاک

از روح بزرگ هنریت فردین

شاید مددی به ما رسد از افلاک

 

متن سنگ قبر بابک بیات

 


 

سکوت سرشار از ناگفته هاست

 

متن سنگ قبر خسرو شکیبایی

 


 

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد

عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد

 

متن سنگ قبر حافظ

 


 

بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

 

 

متن سنگ قبر سهراب سپهری

 

 


 

به سراغ من اگر می آیید

نرم وآهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

 

متن سنگ قبر منوچهر نوذری

 


 

زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی

چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی

 

متن سنگ قبر وینستون چرچیل

 


 

من برای ملاقات با خالقم آماده ام

اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگریست

 

متن سنگ قبر اسکندر مقدونی

 


 

اکنون گور او را بس است

آنکه جهان اورا کافی نبود

 

متن سنگ قبر نیوتن

 


 

ظبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود

خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید.....

وهمه روشن شد

 

متن سنگ قبر لودولف کولن(ریاضی دان)

 

3/141562353589793238462633862279088

 

متن سنگ قبر فرانک سیناترا(بازیگر و خواننده)

 

بهترین ها هنوز در راهند....

انسانهای بزرگ واقعا" بزرگند

 

متن سنگ قبر ویرجینیا وولف(نویسنده)

 

در برابرت خود را پر میکنم از فرار نکردن

ای مرگ


و چند سنگ قبر دیگر

احمد شاملو

 

 

احمد اعطا

 

 

شاهپور بختیار

 

 

بانو دلکش

 

 

فرهاد

 

 

ناصرالدین شاه

 

 

حسن گل نراقی

 

 

هایده

 

 

حسین پناهی

 

 

مهدی اخوان ثالث

 

 

میرزاده عشقی

 

 

محمد تقی بهار

 

 

نادر شاه افشار

 

 

بیک ایمانوردی

 

 

صادق هدایت

 

 

ستار خان

 

 

شعبان جعفری

 

 

ویگن

 

 

شاه عباس

 

 

محمد رضا پهلوی


 

 

ودر آخرکشیشی در وست مینستر انگلیس:


"جوان و آزاد که بودم، تصوراتم هیچ محدودیتی نداشتند و در خیال خود می خواستم دنیا را تغییر دهم. پیر تر و عاقلتر که شدم، فهمیدم که دنیا تغییر نمی کند، بنابراین انتظارم را کم و به عوض کردن کشورم قناعت کردم. ولی کشورم هم نمی خواست تغییر کند. به میانسالی که رسیدم، آخرین تواناییهایم را به کار گرفتم تا فقط خانواده ام را تغییر دهم، ولی پناه بر خدا! آنها هم نمی خواستند عوض شوند. و اینک که در بستر مرگ آرمیده ام ، ناگهان دریافته ام که: "اگر فقط خودم را تغییر می دادم، خانواده ام هم تغییر می کرد و با پشتگرمی آنها می توانستم کشورم را هم عوض کنم و چه کسی می داند، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم."