ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

سیاسی فرهنگی اجتماعی

ای قلم سوزلرینده اثر یوخ

سیاسی فرهنگی اجتماعی

درگذشت علی اکرام علیزاده رهبر شیعیان ایران شمالی

انا لله و انا الیه راجعون

 

علی اکرام علی اف معروف به حاج علی اکرام علیزاده برای مسلمانان قفقاز و روسیه نامی شناخته شده است . حاج علی اکرام از جوانی انقلابی پرشور و فعالی بود که در سایه فعالیتهای دهها ساله خود در راه اسلام و جنبش بیداری اسلامی و سپری کردن عمر خود در راه اسلام و گذراندن سالها از عمر گرانسنگ خود در زندانهای حیدر علی اف ( از چهره های شناخته شده حزب کمونیست شوروی و عضو سازمان ک گ ب و رییس دولت باکو ) به چهره معروف جنبش اسلامی قفقاز تبدیل شد . وی با فروپاشی شوروی « حزب اسلام » را تشکیل داد . این حزب با استقبال گسترده اهالی روبرو شد و پس از به قدرت رسیدن حیدرعلی اف به شدت سرکوب و اعضای آن دستگیر و زندانی شده و برخی نیز به شهادت رسیدند. این مجاهد خستگی ناپذیر در زندانهای خاندان علی اف ( هم در دوره حاکمیت حیدر  و نیز در حاکمیت الهام علی اف )  سالهای متمادی محبوس شد  و تحت شکنجه های غیرانسانی قرار گرفت و بینایی و سلامت وجود خود را از دست داد. حاج علی اکرام طی سالهای گذشته بارها برای انجام اعمال متعدد جراحی به ایران سفر کرد اما شکنجه های وحشیانه ماموران حاکمیت ضد اسلامی باکو چنان بر وجود وی تاثیر نهاده بود که هرگز سلامت خود را بازنیافت و سرانجام بر اثر بیماریهای ناشی از شکنجه و زندان دیروز پنجشنبه درا فانی را وداع گفت.

وی مبارز  خستگی ناپذیر و جسور اسلام بود . این مجاهد بزرگ بارها زندانی شد اما در بیدادگاههای رژیم صهیونیستی باکو به صراحت از ضد اسلامی بودن حاکمیت باکو سخن گفت و ماهیت ضد اسلامی رژیم باکو را افشا کرد .هنگامی که وی را به دفاع از ایران متهم کردند فریاد زد : ایران شیعه نین اوجاغی دیر و بیزده شیعه ییک ( ایران کانون شیعیان است و ما هم شیعه هستیم )

با عرض تسلیت به همه مسلمانان قفقاز و ایران شمالی بخصوص اعضای حزب اسلامی و فعالان نهضت اسلامی قفقاز و خانواده معظم وی و اهالی نارداران  مصاحبه منتشر نشده ای از وی را منتشر می کنیم . این مصاحبه به سال ۱۳۸۴ در شهر قم انجام گرفته است.

 

گفت و گو ی منتشر نشده با حاج علی اکرام علیزاده از رهبران نهضت اسلامی قفقاز

     ما دوران سختی را می گذرانیم

لطفاَ از سرگذشت خود برایمان سخن بگوئید ؟

بسم الله الرحمن الرحیم . ابتدا از شما قدردانی می کنم که سال هاست در این عرصه زحمت می کشید و امروز برای مصاحبه با یکی از خدمتگزاران اسلام آمده اید.

اصلیت من از جمهوری آذربایجان است . حدود سال 1940 میلادی در یکی از روستاهای تابعه بادکوبه که « نارداران » نام دارد به دنیا آمده ام . من و هم نسلی های من از همان لحظه ای که چشم باز کرده ایم ، آبا و اجدادمان را شیعه و پیرو علی بن ابی طالب(ع) دیده ایم . جملگی عاشق و شیفته امام حسین (ع) هستند و پروردة مکتب حسین به شمار می روند . جمهوری آذربایجان عموماَ و منطقه نارداران خصوصاَ منطقه شیعه نشین هستند . من نارداران را « قم جمهوری آذربایجان » می دانم . اگر چه این اهمیت و تقدس موجب شده که اهالی این شهر و علما و روشنفکرانش همواره مورد آزار و اذیت مخالفان اسلام و دین باشند ، با این حال این دشمنان هیچ گاه نتوانسته اند کاری از پیش ببرند . سال هاست که ما را اذیت می کنند و هر حرکتی را که نشانی از اسلام و بویژه تشیع داشته باشد ، سرکوب می نمایند. بسیاری از اهالی نارداران را در طی سالهای گذشته ربوده اند که بعدها آثارشان را از ته چاه ها و حتی دریاها پیدا کرده ایم . این است زادگاه من ، نارداران .

ما در زمان استیلای کمونیست ها ، همة برنامه های دینی خود  بویژه عزاداری برای امام حسین (ع) را در باغ ها و کوهها و به صورت شبانه برگزار می کردیم. با پیروزی انقلاب اسلامی ، فعالیت های دینی ما اوج گرفت . در تشدید فعالیت های مذهبی ما ، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بویژه رادیوی تبریز نقش بسیار پر اهمیتی داشت . من اسم رادیوی تبریز را « نجف الاشرف » گذاشته ام .

ما از طریق برنامه های رادیویی ، مقلد امام خمینی (ره) شدیم و ولایت او را پذیرفتیم . باید بگویم خانواده های ما در جمهوری آذربایجان مسایل شرعی و فقهی خود را مخصوصاَ در ایام رمضان از رادیوی تبریز فرا می گیرند .

البته ، این الهام منحصر در مسایل شرعی نیست . ما در جریان جنگ ایران و عراق از طریق همین رادیو بود که از سرنوشت این جنگ با خبر می شدیم . در این جنگ تحمیلی ، ابر قدرت ها پشتیبان صدام بودند . آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، شوروی و خلاصه ایران در مقابل دنیای کفر ایستاده بود . ما با شنیدن خبر شهادت جوانان ایرانی ، به طور مخفیانه جلسات ترحیم برگزار می کردیم و برای شادی ارواح سربازان شهید ایرانی ، مجالس ختم قرآن بر پا می نمودیم . اگر جسم ما در جمهوری آذربایجان بود ، روح ما در جبهه های نبرد سیر می کرد . حالا هم همین طور است . وقتی خبر رجعت پیکر شهدا را می شنویم ، حالی دیگری به ما دست می دهد . مهدی باکری ، حمید باکری ، شهدای محراب ، شهید قاضی ،آیت الله مدنی ، شهید مطهری ، مدرس ، باهنر ، رجایی و ... همة ‌اینها را می شناسیم . ما چندین سال پیش در حادثة کربلای ایران ( اشاره به رویداد هفتم تیر و بمب گذاری در خانة حزب جمهوری اسلامی ) برای شهید بهشتی و یاران امام خمینی ( ره ) مجلس سوگواری بر پا کرده ایم . ما در طول هشت سال دفاع مقدس ، عید نوروز را تعطیل کردیم و هنوز هم جرات بر پایی جشن و سرور را نداریم . یعنی دلمان اجازة این کار را نمی دهد . ما هنوز عزادار جوانان شهید انقلاب اسلامی ایران هستیم .

امروز اگر چه دشمن ایران به ظاهر زیاد است ، منتها خداوند خود پشتیبان این نظام است . امام زمان(ع) خود تکیه گاه انقلاب اسلامی است . چندین سال پیش امام خمینی ( ره ) گفت انقلاب ایران زمینه ساز نهضت جهانی امام مهدی ( عج ) است و من از خدا می خواهم ولایت فقیه را به ولایت امام عصر ( عج )‌متصل کند . امروز ما آیه ا... خامنه ای ، نایب حضرت مهدی ( عج ) را می بینیم ، از خدا می خواهم که خود امام عصر(ع) را نیز ملاقات کنیم . ما برای پایداری و سلامت آیت الله خامنه ای و نظام اسلامی دعای کمیل می خوانیم ، یادم می آید ، زمان های سابق از طریق رادیو به نماز رهبر انقلاب اقتدا می کردیم .( در این قسمت از مصاحبه قطرات اشک از رخسار پیر مرد چنان سرازیرمی شود که برای لحظاتی کار گفت و گوی ما را متوقف می کند . او چنان با یاد امام و مقام معظم رهبری اشک می ریزد که که گویی در فراق جگر گوشه هایش می سوزد ).

داشتم می گفتم که از طریق رادیو نماز جماعت می خواندیم . آقای خامنه ای آن موقع رئیس جمهوری بود . ما از خدا می خواستیم که مرزها باز شود و ما بتوانیم با سفر به ایران ، حضوری به نماز ایشان اقتدا کنیم . حالا هم از خدا می خواهیم که پیوند صادقانه ای میان دو دولت فعلی ایران و آذربایجان برقرار شود و دو کشور بدون اختلاف باشند .

- لطفاَ از آغاز فعالیت ها و مبارزات سیاسی خود برایمان بگوئید .

حقیقت را بگویم ما از دو سال پیش از پیروزی انقلاب ، مطلع بودیم که مسیر قیام مردم ایران به سمت پیروزی اسلام بر کفر می رود . قبل از انقلاب ، شخصی جوان به نام آقای « احمد یمنی » که عرب بود در روستای نارداران برای ما از امام خمینی ( ره) می گفت . او زبان آذربایجانی را خوب صحبت می کرد . می گفت که امام در تبعید است و می خواهد حکومت 2500 سالة طاغوت را از بین ببرد . احمد یمنی هر هفته جلسات مخفیانه ای داشت و ما را از چشمة یاد و نام امام خمینی سیراب می کرد . ما بعدها از طریق رادیو حوادث مربوط به ایران را پیگیری می کردیم . یکی از معجزه های قیام امام خمینی این بود که نهضت اسلامی ایران ، حد و مرز نداشت . مخاطب امام خمینی ، همة ‌مسلمانان آزادة جهان بود . ایشان دنیا را تکان دادند . این به غیر از الهامی از جانب خدا ، چیز دیگری نیست .

این را بگویم که ما جمعی از اهالی نارداران درست در روز ورود امام خمینی به ایران ( 12 بهمن 1357 ) در منزل یکی از دوستان که تلویزیون داشت نشسته بودیم و ورود ایشان را به ایران تماشا می کردیم . با پیاده شدن امام خمینی از هواپیما ، ما صلوات فرستادیم و ندای الله اکبر سر دادیم . از آن روز به بعد ، نام ما چند نفر را « خمینی چی ها » گذاشتند . به این طریق بود که نام و یاد و فکر امام خمینی ( ره ) به عنوان یک مکتب در کشور ما همه گیر شد و گسترش یافت . ما بعدها از راه فروش محصولات کشاورزی ، رادیو می خریدیم و در میان مردم پخش می کردیم تا بتوانند سخنرانی های امام را گوش کنند .

شما بی تردید در این راه ، سختی ها کشیده و شکنجه های بسیاری دیده اید .بسیار مایل بودیم در این مورد نیز صحبت بفرمائید .

می گویند :« زمستان چکمه ین بلبل بهارین قدرینی بولمز » ! ما درس مبارزه را از امام حسین(ع) فرا گرفته ایم . عشق  و ارادت به آن حضرت از راه شیر مادر به وجود ما راه یافته است . من 28 سال حکم زندان دارم و پنج سال در زمان حیدرعلی اف زندانی شدم و هشت سال هم در منزل خود محبوس بودم . حالا ( زمان انجام مصاحبه – اسفند 84 ) حدود سه ماهی می شود که آزاد شده ام . چشم هایم نمی بیند ، پاهایم از توان افتاده اند اما هنوز ایستاده ام . این خمینی بود که خوف و لرز را از قلب ما بیرون کرد . کسی که از خدا بترسد ، از هیچ کس نمی ترسد . آنها هیچ کاری نمی توانند با ما بکنند . در حقیقت آنها زندانی ما هستند . چهار هزار سرباز مسلح پیرامون خانه ما ریختند و ما پرچم آمریکا را باز آتش زدیم . آن موقع از امام خمینی درس می گرفتیم و حالا از رهبر خودمان حضرت آیه ا... خامنه ای .

وضعیت فعلی خودتان را چگونه ارزیابی می کنید ؟

اگر چه ما پیشرفت کرده ایم ، اما آمریکا و اسرائیل زور دارند ، از طرفی دولت فعلی ما هم لائیک است و دین را از حکومت جدا می داند. با این حال ما به تلاش خود ادامه می دهیم و از حریم تشیع دفاع می کنیم . ما اکنون استادانی چون آیت الله مصباح یزدی  ، جوادی آملی ، آیت الله خامنه ای ، و  ... داریم . هر چه باشد شیعه در طول تاریخ مظلوم بوده است ، ما در اینجا یک الله اکبر می گوئیم بلافاصله در بوق و کرنا می کنند که ایران به شما کمک می کند . اینها خبر ندارند که ما با ایرانی ها ، اشتراک معنوی داریم . بالاخره در هر دوره ای حسینی هست و یزیدی هم هست . خداوند یزیدیان را لعنت کند . دشمنان ما باید بدانند که ما فرزند رمضان هستیم ، با گرسنگی نمی توانند ما را بترسانند . ما فرزند عاشورا هستیم ، تشنگی هم کاری از پیش نمی برد .

می خواستم به عنوان حسن ختام این گفت و گو ، خاطراتی از دوران زندان برایمان تعریف کنید .

ما دو نوع زندانی داریم . دنیوی و سیاسی . ماها زندانی سیاسی هستیم . من در زمان انتشار مرامنامة حزب اسلامی جمهوری آذربایجان ، گفتم که هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است . از این رو حکومت با ما درافتاده و اتهام می زند . می گویند شما « جاسوس ایران » هستید . جنایتکارید .

ک گ ب ( سازمان امنیت رژیم باکو که امروز « وزارت امنیت ملی ! » خوانده می شود  ) ریخت بر سر من و زندانی ام کرد، من هم در صحن زندان اذان گفتم . اولین کسی هستم که در تاریخ ک گ ب صدای اذان را در سالن های این سازمان طنین انداز کرده ام . با شنیدن اذان و نام محمد(ص) و علی(ع) ، لرزه بر اندامشان افتاد . البته این اول کار بود . در روزهای پایانی زندان ، کار به جایی رسیده بود که ماموران ک گ ب پیغام مخفیانه به من می رساندند و می خواستند که برای شادی روح اجداد و پدر و مادرشان قرآن تلاوت کنم . پس از آزادی ، به نام ائمه اطهار(ع) مسجد ساختم . باز شکنجه دادند و مرا تبعید کردند . نزدیک به دو ماه مرا در جای مردار نگه داشتند و من با تیمم نماز می خواندم . آری من بیشتر از ایام آزادی ، در داخل زندان برای اسلام تبلیغات کرده ام .

حالا همچنان ایستاده ام . آنها به ما می گویند هر مکتبی را که می خواهید تبلیغ کنید اما فقط شیعه نباشید . آنها به حرف آمریکا و اسرائیل گوش می دهند. اما ما را به حساب نمی آورند . ما دوران سختی را می گذرانیم ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد