سفیر انگلیس در ایران میگوید: «من به دیدار شاه رفتم و این آخرین دیدار ما بود. شاه نظر مرا در مورد سرنوشت خودش جویا شد. من گفتم او را در وضعیتی میبینیم که آمریکاییها برای آن اصطلاح «No.win» (وضعیتی که در آن امیدی به پیروزی وجود ندارد) به کار میبرند.
بازخوانی فرار شاه از ایران در 26 دی سال 1357
اسنادی وجود دارد که نشان میدهد محمدرضا شاه در آخرین ماههای سلطنت خود از کشورهای غربی خواسته است که از طریق اقدام مشترک نظامی مانع پیروز انقلاب اسلامی بشوند.
«پونیا توسکی» (Ponia tosky) فرستاده ویژه کاخ الیزه به تهران در گزارشاتی که به «ژیستگاردستن» ارسال کرد، به نقل از محمدرضا پهلوی نوشت: «شاه ازغرب تقاضای دخالت نظامی برای پیشگیری از سقوط ایران در دامان شوروی دارد» برهمین اساس والری ژیستگاردستن در افتتاحیه نشست گوادلوپ به طور رسمی خطاب به مقامات آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان گفت: «خطر سقوط شاه و احتمال مداخله شوروی مهمترین عللی هستند که باید دولتهای غربی در جلوگیری از وقوع آنها بکوشند.» وی سپس با لحن جدیتری گفت: «شاه از من تقاضا کرده است برای کاستن از فشار شوروی به طور مشترک اقدام کنیم.»
البته به میان کشیدن پای شوروری در حالی که این کشور نیز با برپایی یک نظام مذهبی مخالف بود و در نقطه مقابل آن قرار داشت، «حرف اضافه» و سرپوشی بیش نبود.
براساس درخواست شاه از غرب، نشست مسئولان ارشد 4 کشور غربی در جزیره «گوادلوپ» - واقع در شرق دریای کارائیب و غرب اقیانوس اطلس - در روزهای 14 تا 17 دیماه با میزبانی رئیس جمهور فرانسه برگزار گردید. آنان در این 4 روز جنبههای مختلف «مداخله نظامی در ایران» و امکانات و محدودیتهای آن را مورد بررسی جدی قرار دادند اما در نهایت مداخله نظامی را بیفایده دانسته و صرفاً در حد تهدید به مداخله نظامی باقی ماندند.
جیمی کارتر از سوی جمع و به ویژه میزبان مأمور شد تا با حضرت امام خمینی تماس برقرار کند و جمعبندی اجلاس گوادلوپ که پذیرش سقوط شاه و در عین حال حمایت قاطع از شاپور بختیار بود را به اطلاع ایشان برساند. کارتر از طریق دو دیپلمات فرانسوی پیام شفاهی را به اطلاع حضرت امام رساند. این تماس در تاریخ 18 دیماه - یعنی بدون فوت وقت - برقرار شد و در این روز دیپلماتهای فرانسوی به حضور امام رسیدند.
پیام جیمی کارتر حاوی دو نکته اساسی بود 1 - غرب به حمایت از دولت دکتر بختیار متعهد است و آن را وظیفهای اخلاقی برای جلوگیری از خونریزی در ایران میداند، 2- با رفتن شاه و در شرایط تزلزل دولت بختیار، احتمال وقوع کودتای نظامیان علیه انقلابیون و توسل به خونریزی زیاد، جدی است. این پیام در عین حال اشارهای هم به احتمال استفاده شوروی از شرایط بحران ایران و مداخله نظامی داشت که برای توجیه بینالمللی کردن مسائل ایران از سوی 4 کشور یاد شده غربی صورت گرفت.
حضرت امام خمینی با این پیام بسیار هوشمندانه برخورد کرده «هر بخش از پیام اجلاس گوادلوپ را با عبارتی فنی و در عین حال قاطع پاسخ دادند. حضرت امام میفرمایند: «پیام کارتر دو جهت داشت یکی موافقت با دولت بختیار یا دست کم سکوت در برابر آن و دیگری راجع به کودتای نظامی یا پیشبینی وقوع آن» پاسخ امام به این دو خواسته سران گوارلوپ این بود: «ملت ما حاضر نیست با دولت بختیار به عنوان میراث شاه و یا با تدابیری چون شورای سلطنت که همه آنها غیر قانونی است، کنار بیاید و.... آقای کارتر اگر حسن نیت دارد، میبایست از پشتیبانی کودتا یا دخالت در امور ایران دست بکشد.»
در مورد کودتای نظامیان، کاملاً واضح بود که راه به جایی نمیبرد و اساساً کودتا علیه حاکمیت عمل میکند نه علیه مردمی که در حکومت نیستند. حضرت امام در پاسخ به سخنان کارتر اطمینان خاطر خود را از ارتش ابراز کرده و میگوید: «اکنون در سازمان نیروهای مسلح ایران، اختلاف عمیق و اساسی بروز کرده است و در صورت وقوع کودتا، بسیاری از ارتشیان که به ما پیوستهاند، این تلاش را در نطفه خفه خواهند کرد.»
در این دیدار فرستادگان کارتر تلاش میکنند تا سمتگیری آینده رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی را دریابند از اینرو نگاه حضرت امام به شوروی را جویا میشوند. حضرت امام با زیرکی موضوع را به بحث نظام سلطه میکشاند و روابط غرب و شرق را در یک چارچوب به بحث میگذارد و میفرماید:«من به حکم اینکه یک روحانی هستم، همیشه مصحلت بشر را در نظر میگیرم. لذا توصیه میکنم که جلوی این خونریزیها را بگیرند و ایران را به حال خود واگذارند در این صورت است که نه تسلیم شرق خواهند شد ، نه تسلیم غرب».
در واقع حضرت امام با صراحت مسئولیتهای هر نوع هرج و مرج و خونریزی را از تاریخ دیدار به بعد متوجه آمریکا میکند و در همان حال از بحث روابط ایران و غرب با عباراتی کلی عبور میکند. کارتر از این دیدار طرفی نمیبندد و اهداف نشست گوارلوپ کاملاً با شکست مواجه میگردد. از اینرو سه روز پس از ملاقات نمایندگان کارتر با امام، سایر وس ونس وزیر امور خارجه آمریکا که در نشست گوادلوپ هم حضور داشت در تاریخ 21 دیماه به نمایندگی از آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان با صراحت و باوجود آنکه محمدرضا شاه در ایران حضور دارد، پایان عمر رژیم شاه را اعلام میکند او میگوید: «شاه در نظر دارد تعطیلات خود را در خارج از ایران بگذراند و دولت آمریکا نیز این تصمیم شاه را تأیید میکند. آمریکا احساس میکند که شاه دیگر در آینده ایران نقشی ندارد.
در این میان و در همین زمان «آنتونی پارسوتز» سفیر انگلیس در ایران میگوید: «من به دیدار شاه رفتم و این آخرین دیدار ما بود. شاه نظر مرا در مورد سرنوشت خودش جویا شد. من گفتم او را در وضعیتی میبینیم که آمریکاییها برای آن اصطلاح «No.win» (وضعیتی که در آن امیدی به پیروزی وجود ندارد) به کار میبرند و اضافه کردم که هر روز که شما در کشور بمانید، بختیار مثل برفی که در آب افتاده باشد، تحلیل خواهد رفت. اگر کشور را ترک کنید شانس کمی برای بازگشت خواهید داشت. زیرا بختیار توانایی برقراری نظم و استقرار حکومت خود را ندارد. طوفان انقلاب، ایران را فرا گرفته و همه نهادهای قانونی را کنار زده است.»
منابع:
1- صحیفه جلده صحفه 376
2- سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشر البرز ص 495
3- خاطرات دو سفیر، سولیوان و پارسونز، نشر علم، 1357 ص 409- 405
4- ظهور و سقوط سلنطت پهلوی، حسین فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای اسلامی جلد اول ص 599
آقای هاشمی در یکی از یادداشتهای اخیرش وضعیت کنونی کشور و انقلاب اسلامی ایران را نه چیزی شبیه بهار بلکه مانند پائیز دانسته است.آیا امروز که به فرموده رهبری معظم انقلاب اسلامی - دام ظله - دولت برخواسته از آرای میلیونی ملت، کمر به خدمت به خلقالناس بسته و مشکلات عدیده را بازیابی و اصلاح نموده، دولت را به متن ملت و در میان تودهها و آحاد عمومی کشانده است، تجلّی بارز بهار انقلاب اسلامی نیست؟
نگارنده این سطور علیرغم اطلاع از فضای سیاسی و رسانهای کشور، در جستجو از عنوان موهوم «روحانیت ستیزی» که در یادداشت منسوب به آقای هاشمی رفسنجانی از آن گله شده بود پرداخت اما جز یک گروه «روحانیت ستیز»، شخص یا گروه دیگری را که درصدد هدم روحانیت باشد نیافت.این گروه نیز اتفاقاً همان جریان برانداز و فتنهجویی است که در دوران حاکمیت خود، همین شخص آقای هاشمی رفسنجانی را «عالیجناب سرخپوش» لقب داده و با تاخت و تاز به سوابق انقلابی و حزبالهی وی، او را مورد تخطئه قرار داد.
سؤال اینجاست که آیا روزی که مرجعیت شیعه مورد تمسخر قرار گرفت و تقلید، حرکتی «میمونوار» لقب داده شد، چرا عدهای درصدد پائیزنمایی برای انقلاب و روحانیت برنیامدند؟آیا پائیز یاد شده علیه روحانیت، زمانی نبود که کاریکاتورهای توهینآمیز در مطبوعات زنجیرهای علیه شخصیت بصیر و انقلابی و استوانه حوزه علمیه حضرت آیتالله مصباح یزدی - دامة برکاته - یکی پس از دیگری منتشر و از سوی دولت وقت و رئیس آن حمایت میشد؟
آیا زمانی که به طور سازماندهی شده، هجمه علیه دین و مقدسات در مطبوعات زنجیرهای به راه افتاد و بارها و بارها سخنان ائمه جمعه و مراجع عظام تقلید، سوژه طنز صفحات آخر روزنامههایی همچون صبح امروز، عصر آزادگان، نشاط، جامعه، توس، خرداد، بیان و... میشد پائیز نبود؟آیا هنگامی که همین ابوذرهای امروزی فتنهگر لجوج حال حاضر، مقاله هتاکانه "خون به خون شستن محال آمد محال " را در روزنامه متعلق به مشاور رئیس جمهور دولت اصلاحات به چاپ رسانیده و در آن، کربلا و شهادت حسین بن علی (ع) را ماحصل خشونت پیامبر اکرم (ص) در جنگ بدر نامید، پائیز عدم توجه و توهین و تهمت به روحانیت شیعه نبود؟
آیا زمانی که سخن از به موزه تاریخ فرستادن افکار خمینی کبیر - رحمة الله علیه - شد و یا هنگامی که در معرض دید یک به ظاهر روحانی در کنفرانس صهیونیستی ننگین برلین، با بدنی لخت و عور به رقص و پایکوبی و عربدهکشی پرداخته و شخص ملبس به لباس پیامبر(ص) نیز با تشویق خود، سخن از پایان دوران دینمداری و انقلابیگری میزد، پائیزی برای روحانیت نبود؟
چرا دست دادن رئیس جمهور سابق -که اتفاقا ملبس به لباس روحانیت نیز بود -با زنان ایتالیایی و حتی دخترکان جوان ایرانی - در همایشها و محافل موسوم به عبای شکلاتی و... - و یا نشست و برخواست و التماسهای او با جرج سوروس صهیونیست برای براندازی ایران، از سوی نویسنده یادداشت مذکور توهین به مقام روحانیت و حوزه و علما تلقی نشد و مرثیهای برای پائیزخوانی برپا نگشت؟
چرا آن هنگامی که اصل و اساس فرهنگ ناب شیعی و روحانیت که همان وجود مقدس حضرت بقیةالله الاعظم -ارواحنافداه - و فلسفه انتظار است، در نشریات دانشجویی دوران باصطلاح اصلاحات مورد هجمه واقع شد و این حرکت از سوی دولتمردان با بهانه «آزادی بیان»، «تحمل صدای مخالف» و «تبدیل معاند به مخالف» به گرمی استقبال شده و در پس پرده نیز با اختصاص بودجهها، حمایتهای سیاسی، صنفی، اعطای تسهیلات اقتصادی و بورسیههای تحصیلی مورد تشویق قرار گرفتند، عدهای به یادداشت نویسی و مرثیهخوانی اینچنین برای اساس روحانیت نپرداختند؟
چرا آن هنگام که مراجع عظام تقلیدی همچون حضرات آیات فاضل لنکرانی - ره - مشکینی -ره -، مصباح یزدی، جوادی آملی، مکارم شیرازی، نوری همدانی و... به علت دفاع قاطعانه از ولایت و ولی فقیه مورد هجو و تمسخر رسانهای پایگاههای دشمن در داخل قرار گرفته و مطبوعات زنجیرهای، وقیحانه به تهدید آنان مبادرت ورزیده و اعلام نمودند که حتی علیه خدا نیز میتوان راهپیمایی کرد، کسی به این مظلومیتها نگریست و عنوانی پائیزگون لقب نداد؟
چرا هنگامی که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که متشکل از مراجع و علمایی صاحبنام و با نفوذ همچون مرحوم آیتالله مشکینی -اعلی الله مقامه الشریف- بوده و رسماً و علناً با صدور بیانیه، تشکل مخفی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را غیر مشروع اعلام نمود و رسانههای جریان موسوم به اصلاحات، خواستار محاکمه ایشان و سایر مراجع و علمای این جامعه به دلیل صدور این حکم بصیرت آفرین شدند، پائیزی برای توهین و تهمت به ساحت روحانیت تلقی نشد؟
و چنانچه مقصود نویسنده یادداشت منتسب به آقای هاشمی رفسنجانی، انتقادات عمومی ملت به عدم موضعگیری و یا موضعگیری نابخردانه چند چهره خاص جامعه - که شاید ملبس به لباس روحانیت هم باشند - به نفع جریان نفاق جدید و فتنهگران مورد حمایت و تأیید صهیونیستها، «تهمت و توهین» لقب یافته و آن انتقادات، به خزانی برای کل روحانیت تعمیم یافته، خود خطایی واضحتر و فاحشتر از خطای گذشته است.
انتظار عمومی مردم در این زمان، شفافیت مواضع، موضعگیری قاطع علیه فتنهگران، دفاع از ارزشها و آرمانهای اسلامی و انقلابی، پاسداشت حرمت ولایت فقیه و مرزبندی با دشمنان از سوی خواص است. معیار دوستی و محبت مردم، میزان پایبندی به دستاوردها و ارزشهای انقلاب اسلامی است و آنکه درصدد کسب حمایت عمومی و یا نگران از دست دادن وجاهت سابق خود در نزد مردم است باید رابطه خود با انقلاب اسلامی و رهبری را مستحکمتر نماید والعاقبه للمتقین.
یادداشت از: محمد سعید ذاکری
مدیر مسئول هفته نامه 9 دی از افشای اسناد و حلقههای ارتباطی منافقین با موسوی برای اولین بار در مصاحبه این هفتهنامه با یک مقام امنیتی و اطلاعاتی خبر داد.
حجتالاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران و مدیر مسئول هفته نامه 9 دی که در خصوص ویژگیهای دومین شماره این هفتهنامه که قرار است فردا منتشر شود،، اظهار داشت: شماره دوم هفته نامه 9 دی، از فردا شنبه هجده دی ماه در 16 صفحه به صورت عمومی عرضه می شود.
وی در ادامه مهمترین بخش دومین شماره هفته نامه 9 دی را مصاحبه با یک مقام امنیتی و اطلاعاتی دانست و گفت که در این مصاحبه سه صفحهای برای اولین بار برخی از اسناد و حلقههای ارتباطی منافقین با میرحسین موسوی مطرح و معرفی شده است؛ همچنین بخشهایی از جلسات 10 ساله موسوی با حلقه مشاورینش که مشهور به جلسات پنجشنبهها بوده و همچنین جزوه زیست- مسلمانی و برخی از نکات مهم در خصوص انتخابات دهم ریاست جمهوری افشا شده است.
مدیر مسئول هفته نامه 9 دی بر همین اساس عنوان کرد: در این مصاحبه همچنین اسناد دیگری که حکایت از انحرافات فکری موسوی و رهنورد دارد و برخی اطلاعات مهم دیگری که حکایت از براندازی نظام در انتخابات 88 داشته برای اولین بار مطرح شده است.
وی در ادامه یادآور شد: در دومین شماره هفته نامه 9 دی همچنین یک ویژه نامه که اختصاص به خطبههای نماز جمعه رهبر معظم انقلاب در طول 31 سال پس از انقلاب دارد، نیز منتشر شده است چرا که 24 دی سالروز انتصاب رهبر فرزانه انقلاب به امامت جمعه تهران از طرف حضرت امام خمینی (ره) است.
رسایی همچنین ابراز امیدواری کرد که دومین شماره هفته نامه 9 دی با استقبال گستردهای مواجه شود چرا که شماره اول این هفتهنامه به چاپ دوم هم رسید.
وی در خاتمه تصریح کرد: هفتهنامه 9 دی تلاش میکند که هر هفته در عرصه اطلاع رسانی کشور حضور جدی داشته باشد.